به نام خدای مهدی (عج)






یک روز ابراهیم را در بازار ؛ در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم.
دوکارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود.جلوی یک مغازه ؛ کارتن ها را روی زمین گذاشت.
وقتی کارش تمام شد ؛ جلو رفتم و سلام کردم. بعد گفتم : آقا ابراهیم برای شما زشته ، این کار باربرهاست نه شما!
نگاهی به من کرد و گفت: کار عیب نیست، بیکاری عیبه، این کاری هم که من انجام میدهم برای خودم خوبه، مطمئن میشوم که هیچی نیستم!!! جلوی غرورم رو میگیره! گفتم: اگه کسی شما رو اینطور ببینه خوب نیست ؛ تو ورزشکاری و . خیلی ها میشناسنت.
ابراهیم خندید و گفت: ای بابا: همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد نه مردم.

برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم (خاطرات شهید ابراهیم هادی) صفحه 43


بازنشر:
http://www.afsaran.ir/Link/1087755
http://mehrdadz.blog.ir/post/150
http://hadinet.ir/view/post:8318891
http://sangariha.com/view/post:6784443/1442703270/
http://www.cloob.com/u/bachemosbatm/121094532

#شهید_ابراهیم_هادی
#کار_در_بازر_بابری
#کار_برای_رضای_خدا
#همیشه_کاری_کنید_که
#اگه_خدا_تو_رو_دید_خوشش_بیاد_نه_مردم.
#مردم_مظلوم_ایران
#عکس_نوشته_شهدا_شهید




یک روز ابراهیم را در بازار ؛دیدم که دو کارتن بزرگ روی دوشش بود.گفتم : آقا ابراهیم برای شما زشته ، این کار باربرهاست نه شما!

نگاهی و گفت: نه این برای خودم خوبه، مطمئن میشوم که هیچی نیستم!!! گفتم:  کسی شما رو اینطور ببینه خوب نیست؛تو ورزشکاری و .ابراهیم خندید و گفت: ای بابا: همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد نه مردم.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها